28.6.10


جی میلمو بازکردم
چشمام برق زد
*

16.6.10

به مامان گفتم
کابوسام برگشتن
نگران نگام کرد
می دونست از چی حرف می زنم

10.6.10

یه دقه
ولم کنید

8.6.10

میگه
خوبی . یه مدته خوب بودن توت می بینم
میگم
تاثیر ِ دوست داشتنه ، دوست داشته شدن
میگه
اما هنوز غم ِ چشمات اعصابمو خورد می کنه . تو چته ؟
می خندم . جوابی ندارم
خونه مریضه
خونه بیمارم می کنه
یک سال از اون ماجرای لعنتی میگذره و
دل ِ کوچولوی کینه ایم
نبخشیده

5.6.10

در روشنایی دوسترش می دارم
و در تاریکی دوسترش می دارم




..
شاملو

Archive