18.1.13

کلاس تموم شد. دست کرد تو جیبش، یه انگشتر ِ بنفش-صورتی ِ مونجوقی داد دستم که برای شماست. من نمی‌دونستم عکس‌العملم باید چی باشه، انگشتره رو مشت کردم و خندیدم. گفت اگه اندازه‌تون نبود بدید براتون بزرگش کنه مامانم 
 خب همین. من یه انگشتر دارم که بچه‌ی پنجم ِ دبستانیم واسه‌م ساخته‌ش

1 comment:

علی said...

لذت کشف یه وبلاگ خلوت ِ خوب

Archive